شرایط قبولی عبادات
1- شرط اعتقادى
2- شرط سیاسى
3- شرط اخلاقى
4- شرط اقتصادى
5 - شرط اجتماعى
6- شرط بهداشتى و...
قبل از توضیح این موارد، تأکید مىشود که انسان باید به مسئله قبولى عبادت عنایت خاصّى داشته باشد تا از تلاش معنوىاش بهره بیشتر ببرد.
على علیه السلام مىفرماید: «کُونُوا عَلى قَبُول الْعَمَلِ اَشَدَّ عِنایةً مِنکُم عَلَى الْعَمَل»به قبولى عمل، بیش از اصل عمل توجّه داشته باشید.
انسان ممکن است براى پذیرش در جایى، هم کارت ورود بگیرد، هم طبق مقررات ظاهرى عمل کند، ولى در مصاحبه به دلائلى مانند فساد اخلاق یا سوء سابقه یا... رد شود. عبادات هم ممکن است از نظر مقررات الهى، درست انجام گیرد، ولى به دلایلى مورد قبول خدا نشود. مگر نه اینست که گاهى کارهاى صحیحى از طرف افراد غیر مسئول انجام مىگیرد ولى بجاى تشکّر، از آنان انتقاد هم مىشود؟! پس شرطِ قبولى کار، چیزى دیگر است. اینک به بیان آن شرایط مىپردازیم:
1- شرط اعتقادى: ایمان به خدا
نداشتن ایمان، مایه تباهى اعمال است: «وَمَن یَکُفُرْ بِالْإِیمَنِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ»
کسانى مساجد خدا را آباد مىکنند که ایمان به خدا و معاد داشته باشند: «إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَجِدَ اللَّهِ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْأَخِرِ»
و عمل صالح از زن ومرد «مؤمن» است که موجب زندگى پاک مىشود: «مَنْ عَمِلَ صَلِحاً مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَوةً طَیِّبَةً»
کسى که خدا را قبول ندارد، براى او هم کارى نمىکند تا انتظار پاداش داشته باشد. قرآن کریم، اعمال کافران را همچون خاکسترى مىداند که در یک روز طوفانى در برابر باد قرار گیرد. که چیزى از آن باقى نمىماند.
2- شرط سیاسى: ولایت
ولایت و رهبرى صحیح و آسمانى، همه بندگان خدا و بندگىها و نماز و حجّ و جهاد و... را در مسیر الهى قرار مىدهد و به آنها جهت شایسته مىبخشد. مثل ایران امروز که با برخوردارى از ولایت فقیه، راه رو به رشدى را مىپیماید. در مقابل، کشورهاى اسلامى دیگر، با آنکه نماز و روزه و... دارند ولى بخاطر انحراف در خط سیاسى و رهبرى، در ذلّتاند.
رهبرى جامعه، همانند راننده در یک ماشین است. اگر همه سرنشینان، شیک و مرتب و مؤدّب باشند ولى راننده مست باشد یا جاده منحرف باشد، سقوط در پیش است. ولى اگر راننده، سالم و با تجربه باشد، هر چند مسافران، کهنه پوش و نامرتب باشند، این سفر به مقصد مىرسد.
در حدیث از امام باقر علیه السلام است: «مَنْ دانَ اللّهَ بعبادَةٍ یَجْهَدُ فیها نَفْسَهُ وَ لا اِمام لَهُ مِنَ اللّه فَسَعْیُهُ غَیر مُقْبُولٍ»
کسى که به خدا ایمان دارد وعبادتهاى طاقتفرسا هم انجام مىدهد ولى امام لایقى از طرف خدا ندارد، تلاشش بىفایده است.
اگر رهبر آسمانى بود، پرستش خدا به طاغوت پرستى کشیده نمىشد و قوانین آسمانى تبدیل به خرافات نمىگردید و نمازهاى جمعه، با همه شکوهش، به نفع طاغوتها نمىانجامید و حج، این مظهر قدرت و عزّت اسلام و مسلمین، چنین بى اثر یا به سود حکام دور از اسلام تبدیل نمىشد.
در حدیث مىخوانیم: «فَمَنْ لَم یَتَوَّلنا لَم یَرْفَعِ اللّهُ لَهُ عَمَلاً» هر کس ولایت و رهبرى ما را نپذیرد، خدا هم اعمال او را قبول نمىکند.
حضرت على علیه السلام فرمود: ما «باب الله» هستیم و راه خدا از طریق ما معرّفى و شناخته مىشود.
پس شرط قبولى عبادات، ولایت است. ولى همراهش باید تقوا هم باشد. امام باقر علیه السلام مىفرماید: «وَ ما تَنالُ وِلایَتَنا اِلاّ بِالعَمَلِ وَالوَرَعِ»
در خط رهبرى ما نیست، مگر آنانکه اهل عمل و تقوا باشد.
3- شرط اخلاقى: تقوا
داستان فرزندان آدم در قرآن آمده است. هر دو قربانى کردند. قربانى یکى پذیرفته شد و دیگرى نه. خدا مىفرماید:
«إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ» خدا تنها از اهل تقوا مىپذیرد.
نقل کردهاند شخصى هنگام عبور از بازار، قرص نان سرقت کرد و دو انار از مغازهاى دیگر. سپس آن انار و نان را به فقیر داد. به او گفتند: این چه کارى است؟ گفت: خداوند هر گناه را یک کیفر ولى ثواب را ده برابر پاداش مىدهد. من با آن دو نان و دو انار، چهار گناه کردم ولى به فقیر که دادم، چهل ثواب بردم. چهار گناه از چهل ثواب که کم شود، سى و شش ثواب باقى مىماند. به او گفتند: پاداش ده برابر، براى کسى است که کارش بر اساس تقوا باشد. انفاق از مال غصبى پاداش ندارد. مگر نخواندهاى که: «انما یتقبل اللّه من المتقین...»!
4- شرط اقتصادى: اداى حق مردم
رسیدگى به نیازمندان و اداى حقوق محرومان به درجهاى از اهمیت است که گاهى قبولى عبادت بستگى به آن دارد. پرداختن زکات، یا داشتن درآمد مشروع، از این نمونههاست.
امام رضا علیه السلام مىفرماید: «مَنْ صَلّى و لم یُزَکِ لَمْ تُقْبَلْ صَلوتُه»هر کس نماز بخواند ولى زکات (و مالیات اسلامى) نپردازد، نمازش قبول نمىشود.
در حدیث دیگرى على علیه السلام به کمیل مىفرماید:
هر گاه غذاى تو از راه حلال و درآمد صحیح نباشد، خداوند، تسبیح گفتن و شکر کردن تو را قبول نمىکند.
5 - شرط اجتماعى: خیرخواهى نسبت به دیگران
حفظ پیوندهاى اجتماعى و اخوّت میان مسلمانان و روابط شایسته ونیکو میان پیروان اسلام، اهمیّت بسیارى دارد. از این رو، هر سخن و عملى که به گسستن پیوندها و بهم زدن روابط خوب منجر شود نارواست، «غیبت»، «سوء ظن»، «بد خواهى»، «قطع رابطه»، «بد خلقى» و... از اوصاف و اعمالى هستند که موجب قبول نشدن عبادت مىشوند.
رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: «مَنِ اغْتابَ مُسْلِماً اَوْ مُسْلِمةً لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ صَلاتَهُ وَ لاصِیامَهُ اَرْبَعینَ یَوماً وَلَیْلَةً اَلاّ اَنْ یَغْفِرَ لَه صاحِبهُ»
کسى که غیبت زن و مرد مسلمانى را بکند، تا چهل روز نماز و روزهاش را خدا نمىپذیرد، مگر آنکه آن شخص، او را ببخشد.
و نیز، آن حضرت فرمود: «یا اَباذَر! اِیاکَ وَ هِجْرانَ اَخیکَ، فَاِنَّ الْعَمَلَ لا یُتَقَبَّلُ مَعَ الْهِجْرانِ»اى ابوذر! از دورى و قطع رابطه با برادر دینى بپرهیز، چرا که عمل اینگونه اشخاص پذیرفته نیست.
و امام صادق علیه السلام مىفرماید: «لا یَقْبَلُ اللّهُ مِنْ مُؤمِنٍ عَملاً وَ هُوَ مُضْمِرٌ عَلى اَخیِه سُوءً» هر مؤمنى که نسبت به برادر دینىاش، نیّت بدى داشته باشد، خداوند عمل او را قبول نمىکند.
و امام صادق علیه السلام مىفرماید: «اِنَّ سُوء الخُلقِ یُفْسِدُ العَمَلَ کَما یُفْسِد الخِّلُ العَسَلَ» بد اخلاقى با مردم، چنان عمل را فاسد مىکند، که سرکه، عسل را.
نتیجه آنکه بد گویى از دیگران، نیّت سوء درباره مردم، ترک دوستى، غیبت و امثال آن که باعث سست شدن پیوندهاى اجتماعى مسلمانان مىشود، از موانع قبول شدن عبادات به حساب آمده است. و نمازگزار و اهل عبادت، باید روابط دینى مستحکمى با بندگان خدا داشته باشد، تا پرستشهایش شایستگى قبولى را دارا باشند.
6- شرط خانوادگى: خوشرفتارى
آئین مقدس و متعالى اسلام، میان عبادت و سیاست و اخلاق و اجتماع، پیوندى منسجم ایجاد کرده است. در امور خانوادگى هم رعایت احترام و حقوق متقابل زن و شوهر را چنان مهم دانسته که بى توجهى به آن گاهى باعث قبول نشدن عبادات مىگردد. و قطع پیوندهاى زمینى، به قطع پیوند آسمانى مىانجامد.
در این زمینه پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله فرموده است: «مَنْ کانَ لَهُ اِمْرئةٌ تُوذیهِ لَم یَقْبَلِ اللَّهُ صَلاتَها وَ لا حَسَنَةً مِنْ عَمَلِها... وَ عَلَى الرَّجُل مِثْلُ ذلِکَ» هر کس زن بد رفتار و اذیت کنندهاى داشته باشد، خداوند نماز و کارهاى نیک آن زن را نمىپذیرد. (مرد نیز همچنین است)
نه تنها بد رفتارى زن با شوهر یا برعکس، این اثر را دارد، حتى نگاه خشم آگین به پدر و مادر هم مانع قبول عبادت است.
امام صادق علیه السلام فرمود: «مَنْ نَظَر اِلى أبَویهِ نَظَرَ ماقتٍ وَ هُما ظالِمانِ لَهُ لَم یَقْبَلِ اللّهُ لَهُ صَلاةً»
نماز فرزندانى که با خشم به پدر و مادر خود نگاه مىکنند قبول نمىشود. گرچه والدین، نسبت به آنان کوتاهى و ظلمى کرده باشند.
آرى... وقتى ما از نردبان نماز، به معراج مىرویم که پایههاى آن، روى زمین محکمى باشد. ولى اگر روى یخ لغزنده یا زمین سُست قرار داده شود، بالا رفتن را مشکل یا غیر ممکن مىسازد. کمال معنوى در سایه عبادات، آن هم با حسن رفتار و روابط شایسته اجتماعى حاصل مىشود. مسائل دیگرى هم در روایات بیان شده که مانع قبولى اعمال است، مانند شراب خوردن و غیر آن. البته نباید تصوّر شود که حال که خدا قبول نمىکند، پس نماز نخواند و روزه نگیرد و... بلکه اینگونه روایات، نشان دهنده صعف عمل و کم ارزشى آن بخاطر رفتار و خصلتهاى ناشایست عبادت کننده است.